61 :دیشبمون

....

ادامه نوشته

60 : یکمی درد دل چون کسی نیست زنگ بزنم بهش

نمیخواستم ببرمش بهداشت دیگه مادر شوهر زنگ زد گفت ببریم راستش موندم تو رودر وایسی .یه عادت بدی که دارم اینه کسی به چیزی تعارف کنه یکم اصرارم کنه نمیتونم بگم نه.

خلاصه اصلا از حالاتش خوشم نمیاد حرفی نمیزنه که آتو بده دستما اصلا .ولی نگاهاش زبان بدنش یجوریه که اصلا دوست ندارم.یجوری امروز سرتاپامو نگاه کرد فکردم لباسم پاره اینا شده ی نگا بخودم انداختم دیدم جلوش باز بوده اونم شلوار بگی که هیچیت معلوم نیست توش گم بودم.خلاصه همیشه داستان همین بوده.شاید از کسی خوشمون نیاد و به زبان نگیم ولی زبان بدنمون کاملا نشون میده اصلا خوشمون نمیاد از طرف حکایت رفتار ماست .

دلم میخواست مثل زمانیکه هنوز بچه نداشتم دوساعت سه ساعت رو تخت دراز میکشیدم میخوابیدم تو همون حالت گوشی بدست خوابم میبرد.

یچیز دیگم هست من اصلا روابط عمومیم خوب نیست .علتشم‌ اینه زیاد از زبون بازی خوشم نمیاد دوم اینه زیاد حرف زدنی فکم درد میگیره حرف نمیزنم الان نسبت ب چندسال قبل کم حرف تر شدم.هرحرفی نمیزنم یهو تو حرف بقیه نمیپرم خودم حس میکنم بزرگ تر شدم.و اینو شاید خانواده شوهر بد برداشت کنن که دارم قیافه میگیرم!

وزن بچه شما تو پنج ماهگی چقد بود که انقد بمن استرس میدن وزنش بالاس .؟؟؟؟

مسافرتم قرار بود به کسی‌نگیم ولی یه تعارف زدیم قبول کردن برادر شوهرمینا که میان مادرشوهرمم گفتم ولی دیگه نمیخوام اصرار کنم اخرین باره.

من تو یچیزی که اصلا مهارت ندارم همین روابط اجتماعیه.بیشتر دلم میخواد تو خودم باشم تا با بقیه تعامل داشته باشم

59 دخترم تورو دارم انگار همه چیز دارم

دختر ناز مامانی امروز برای اولین بار تبت رفت روی ۳۷.۹ من و بابات دستوپامونو گم کردیم بابایی رفت سرکار قرار شد تبت زیاد که شد زنگ بزنم بیاد فعلا استامینوفن دادم بهت خوبی.

خدا هیچ بچه ایو مریض نکنه من باهمین تب ساده گریم گرفته بود اخه دختر کوچولوی قوی مامان

وقتی پیشمی خیلی خوشحالم

خداروشکر

میخوام امروز یه تجربه بهت بگم.هیچوقت از هیچکسی انتظار کاری رو نداشته باش همون اشتباهی که سالها کردم و الان تازه متوجه شدم.همیشه فکر میکردم خیلیا حامی منن ولی گذشت زمان روی واقعی آدمارو بهم نشون داد واقعیت تلخیه ولی باید قبول کنی و وقتی به این پذیرش رسیدی میتونی رو پای خودت وایسی و مستقل باشی.من و بابات تا به الان حتی یه هزارتومنی از عیدی هات کادوهات برنداشتیم و همه رو دارم برات جمع میکنم سعی میکنم برای آیندت برای اینکه مستقل باشی به کسی وابسته نباشی همه کار کنم.

پس توام قول بده دختر خوب مامانی و بابایی بمونی و حرف گوش بدی .و از خیلی از خط قرمزای خانوادمون رد نشی و فقط بفکر پیشرفت خودت باشی.