25

خیلی چیزا از ویار دوران بارداری شنیده بودم از سختیاش و حالت تهوعاش.اما انگار من کلا مدلم فرق داره با بقیه. حالتایی که برای بقیه اتفاق میفتاده رو ندارم.اصلا دلم‌نمیخواد آشپزی کنم احساس گرسنگی و ضعف دارم ولی هیچی میل ندارم بخورم.از گلوم‌تا زیر شکمم هم احساس حالت تهوع دارم ولی بالام‌ نمیارم.

خودمو چشم زدم از بس گفتم بارداریم تاالان راحت بوده .انشاالله که الباقی هم مثل همین ۶هفته راحت بگذره ولی انگار سختیا میخواد شروع بشه.

امشب یجوری گرسنه بودم که نمیدونستم چی دلم میخواد بخورم.هیچی میل نداشتم تااینکه ساعت۱۲شب وقتی همسرم خواب بود بیدارش کردمو گریه میکردم که نمیدونم چی میخوام یهو لابلای حرفام گفتم نمیدونم پیتزا یا فلافل هم دوتاشو دلم میخواد هم نمیخواد خودمم نمیدونم.

پاشد رفت برام دوتاشم خرید و وقتی اومد دیدم دوتارو خریده چشام گرد شد یه تیکه پیتزا میخوردم دوتا گاز فلافل.تاحالا اینطور نشده بودم چیزیو قاطی کنم بخورم.

ادامه نوشته

24

سلام عزیزکم.

میخوام بگم کلی فکر و ایده و برنامه توی سرمه که باید چیکار کنم تا بتونی آدم موفقی بشی.

وقتی بیشتر فکر میکنم به این‌نتیجه میرسم همین کارایی که من انجام دادم رو انجام ندی نصف راه رو رفتی.حالا مینویسم چه کارایی.

ولی سعی میکنم‌ ازین کارتن های انگلیسی بگیرم که بتونی حداقل به یک زبان مسلط بشی.

در کنارش دوست دارم بفرستمت کلاس پیانو تا پیانو زدنو یاد بگیری .

این دوتا ازآرزوهای من برای توه.

از یک طرفم دارم فکر میکنم چطور برای آینده مالیت برنامه ریزی کنم.چی بخرم نگه دارم تا هر وقت بزرگ شدی به دردت بخوره بدونی پشتوانه داری.

از کسایی که این متنو میخونن خواهش میکنم هرپیشنهادی دارن بدن ممنون میشم.

23

اوایل ماه رمضون بود که فهمیدم توی دلمی.

باباییت که کلی ذوق کرد و گریه کرد.منم هنگ بودم‌کلا اینطور موقعا ریلکسم انگار که قبلا این اتفاق برام‌افتاده🤣ولی کلا الانم باور نمیکنما.

فردا وقت دکتر گرفتم میرم.انشاالله که سالم و سلامت به دنیا بیای.

دوست دارم دوقلو باشید یه پسر یه دختر .ولی باز هرچی خدا بخواد